معصرات

وانزلنامن المعصرات ماءثجاجا

معصرات

وانزلنامن المعصرات ماءثجاجا

یادی ازعموی باصفا و مهربان

بگذارتابگرییم چون ابردربهاران          کزسنگ ناله خیزدروزوداع یاران


 

16دی ماه ۱۳۶۳  عموی بزرگوار،باصفاومهربانم مرحوم مشهدی محمد علی تاجی برای همیشه مارا ترک کردو حسرت نبودش را بر دل ما و خانواده و اقوام گذاشت . بنده اینجا نه فقط بخاطر اینکه  عمویم بود ازایشان یاد می کنم بلکه یاد آوری  از مردی می کنم  که در نزد هرکس که اورا می شناخت به مردانگی پاکی و صداقت شهره بود . عمویم در روستای متکازین به دنیا آمد و در سنین خردسالی از نعمت پدر محروم شد و از همان سنین کودکی به همراه برادر بزرگوارشان مرحوم حاج عظیم تاجی سعی کردند در کارها کمک رسان مادرشان باشند و بعدها باتفاق برادر عزیزشان به سفال گری روی آوردن که کم کم در نزد مردم روستا و روستاهای اطراف به استاد عظیم و استاد محمدعلی معروف گشتند و سقف خیلی از خانه های روستای متکازین و روستاهای دور و نزدیک توسط  این دوبرادر سفال و مرمت می شد. بعد ها و پس از طی کردن دوران مقدس سربازی و ازدواج چند صباحی در گرگان و نوکنده اقامت کردند و این ایام مصادف بود با اوج گیری انقلاب اسلامی و ایشان هم مانند اکثر مردم در فعالیتهای انقلابی و تظاهرات شرکت می کردند .بعد مدتی اقامت در نوکنده برای همیشه به بهشهر کوچ کرده و پس از مدتی اجاره نشینی ،در منطقه گلشهر ساکن گردید.در آن ایام گلشهر محله ای تازه آباد و کارگر نشین بود و ایشان بعد ازمدتی احساس کردند که محله نیاز به مسجدی دارد وبه همین جهت  با توکل به خداوند متعال و راهنماییهای حضرت آیت الله جباری و کمکهای مردمی خصوصا" خانواده آقای ملتی شروع به ساخت مسجد نمودند و با توجه به اینکه کلنگ زنی مسجد در روز بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص)بود نام مسجد را مسجدالنبی نهادند و  این بود که تا اخرین لحظه عمر با برکت خود ،سعی در تکمیل مسجد نمودند و در این راه سختیها و زخم زبانهای زیادی را بجان ودل خریدند وسرانجام روز شنبه ۱۶دی ماه سال ۱۳۶۳  هنگامی که جهت خرید ایرانیت مسجد عازم بود در اثر تصادف با یکدستگاه مینی بوس  جان سپردو برای همیشه داغ مرگش بر دلهای خانواده و دوست و آشنایش ماند.یادش گرامی باد.

(باکسب اجازه ازپسرعموی عزیزم آقای علیرضاتاجی مطلب فوق بااندکی دخل وتصرف ازوبلاگ کیشتای متکازین گرفته شد)